یاش و سورج دو دوست صمیمی میباشند که بعد از فارق التحصیلی در دانشگاه هر کدام پی کاری میروند . یاش شغل پدرش که مافیا میباشد ادامه میدهد ولی سورج تبدیل به یک افسر پلیس میشود و بار دیگر سرنوشت این دو را به هم میرساند ولی به شیوه ای دیگر ...
با مرگ ترساد وصیت نامه اش مشخص میکند که او الماس هایی به ارزش 100 میلیارد روپیه در صندوق امانات بانکی در آمریکا دارد. او الماس ها را به سه قسمت مساوی بین دختر ، پسر و دامادش به ارث گذاشته است ولی آنان باید برای دریافت الماس ها همه در بانک با هم حضور یابند.
در فیلم عشق ، هربنس رای و رانجیت رای دو تاجر ثروتمند هستند و از فقر و مردم فقیر بیزار هستند.بر حسب اتفاق پسر و دختر آن دو عاشق یک پسر مکانیک و دختری فقیر می شوند...
آرجون افسر پلیسی صادق و درستکار در برابر گروهی مافیایی ایستادگی می کند ولی به اتهام قتل دستگیر می شود و زندگی او در مسیر جدیدی قرار می گیرد.
رانبیر یک نویسنده موفق است و زندگی بسیار خوبی با آنجی دارد. اما زمانی که اسکیزوفرنی سابقش دوباره برمی گردد اتفاقات غیر منتظره ای پیش می آید.
در فیلم جان من قبول کن، پیرمرد ثروتمند با تنها نوه بی بند و بارش شرط می کند که اگر هر چه سریعتر دختر مورد علاقه اش را نیافته و ازدواج نکند، تمام ثروتش را به یک خیریه می بخشد. نوه او نیز نقشه ای می کشد که...
خانواده های «دی سوزا» و «چادا» در همسایگی هم زندگی می کنند، این دو علیرغم تفاوت هایشان، سالهاست دوستان خوبی هم هستند و تا جایی که به یاد دارند مشکلی نداشته اند؛ تا این که دختر و پسر این دو خانواده به هم علاقمند می شوند...
پرم مردی است که با پوجا ازدواج کرده ولی او از همسرش راضی نیست و وارد رابطه ای احساسی با روپالی می شود که زنی مدرن است و لباس های مد روز میپوشد. همسر او از این رابطه باخبر می شود و...
امر، بازرس پلیس بنگلور در یک عملیات متوجه می شود که مجرم دوست دوران کودکی اش است و تلاش می کند که دوستش را اصلاح کند و برای اثبات خود دست به کارهای عجیبی می زند.
راجا که در یک خانواده متوسط و معمولی به دنیا آمده ولی به خیابان فرستاده میشود و در تنهایی و در کنار دوستانش و کسی که در خیابان او را بزرگ کرده زندگی میکند حالا ....